Jews in old Ghor and Bamiyan (in Persian): Part 2
یهودیان در غور و بامیان قدیم
(قسمت دوم)
۴- کتیبۀ تنگی ازو
سنگنبشتۀ «تنگی اَزَو» (Tangī-yi Azaw) در وسط ولسوالی شهرک و تولک ولایت غور، سند دیگری است که تاثیر و حضور یهودیان را در منطقه نشان میدهد. پروفسور پنجشیری در کتاب خود در مورد این سنگنبشته مینویسد:
«به فاصله ۱۶ کیلومتری غرب شهرک، درۀ تنگی قرار دارد که… به نام تنگی ازو معروف است… شهرت این دره نسبت پیدا شدن یک کتیبه سنگی میباشد که روی آن به الفبای عبری (یهودی) و زبان دری (فارسی) نوشتههای حک شده و تاریخ آن به قرن اول هجری تعلق میگیرد» (ص، ۲۴۳). کتیبه مذکور در جدار سمت غربی، در حصهای که دره، خیلی کمعرض و باریک میشود، در مقابل صفحه عمودی جدار مقابل، قرار دارد. کتیبه روی سنگی کنده شده که سطح آن مایل و محدب است و سنگ در یک ساحه تقریبا هشت متر مربع چنین شکل به خود گرفته است. بلندی کتیبه شش سانتیمتر بوده، سه سطر به طرف چپ و شش سطر دیگر در مقابل آن قرار دارد (ص، ۲۴۴).
«... با درنظرداشت این کتیبه و ۸۴ لوح قبرستان که از محل کُشکک جام کشف شده است، میتوان گفت که در غور قدیم اقوام یهودی نیز زندهگی داشتند» (ص، ۲۴۴). منبع و مأخذ پنجشیری در این مورد، «غوریان» تالیف عتیقالله پژواک است. همچنان مستمند غوری (ص، ۲۲۶) در «تاریخ مختصر غور» این مطلب را از عزیزاحمد پنجشیری نقل کرده است. از میان محققان غربی نوشتۀ پرفسور والتر برونو هنینگ (متوفای ۱۹۶۷) در مورد کتیبۀ تنگی ازو، لازم است که در اینجا یاد آوری شود. گرچه متن سنگنبشتۀ تنگی ازو به زبان فارسی است، اما رسمالخط آن، رسمالخط عبری است و این نشان میدهد که خط فارسی-هود در غور، روزگاری لااقل در میان تعدادی از افراد جامعۀ یهودی معمول و مروج بوده است.
۵- اسناد خطی بامیان
روزنامه اطلاعات روز در مقالۀ جنیزه افغانستان؛ کشف وسوسهانگیز در مورد یهودیان قرون وسطایی بامیان که به قلم ساموئل تروپ در مجلۀ ایان نوشته شده در مورد گنیزۀ افغانستان نیز صحبت کرده است. ساموئل تروپ اشاره میکند که در سال ۲۰۱۱ گزارش تلویزیونی کانال ۲ اسرائل در مورد تاریخ یهودیان افغانستان جامعۀ علمی را به همهمه واداشت. اسناد یهودیهای بامیان حالا به نام گنیزۀ افغانستان شناخته میشوند. نامگذاری این اسناد قابل تأمل است. از یک طرف ما دقیقا نمیدانیم که آیا اسناد از گنیزۀ کدام شخص یهودی میآید یا خیر. از جانب دیگر، افغانستان نام جدیدی است و پیوند اسناد قرن پنجم به افغانستان امروزی، یک مقدار ابهام آفرین است. این اسناد شامل موضوعات حقوقی، نامههای شخصی، اسناد مالیاتی و مذهبی هستند که به دو خط فارسی و فارسیهود نوشته شده اند و بیشتر متعلق به کسی به نام یهودا بن دانیال و پسرش ابوالحسن سیمنطوب هستند. این اسناد در حال حاضر برای بیشتر محققان غربی شناخته شده است، اما هنوز به اندازۀ کافی در مورد آن تحقیق و پژوهش صورت نگرفته است.
پژمان فیروزبخش نیز براساس اسناد گنیزۀ افغانستان در مقالۀ خود در وبسایت Invisible East در دانشگاه آکسفورد در مورد یهودیهای بامیان زیر عنوان «قصیده ای فارسی در مدح یکی از متمولان یهودی بامیان از سالهای اولیۀ قرن پنجم» (دورۀ غزنوی) مینویسد: «قصیده در ثلث اول قرن پنجم سروده شده و به کتابت آمده و عجالتا مکتوب شعری دیگری کهنتر از آن سراغ نداریم. بخشی از اوراق و اسناد فارسی- یهودی که در ابتدای قرن حاضر در افغانستان یافت شد، بازماندۀ بایگانی یک خانوادۀ دولتمند یهودی است که در اواخر قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم در بامیان می زیستند». به طور نمونه در این قصیده در مدح ابوالحسن سیمنطوب فرزند یهودا بن دانیال آمده است:
کریم و حُر و نکوکار میره سیمنطوب
که جایگاه سخا و قرین احسان شد
امید من به کف جود میره امروز[ست]
که میزبانم وخلقی به خانه مهمان شد.
اوفیر حاییم پژوهشگر دانشگاه اورشلیم در مقالات متعدد خویش از جمله در نوشتۀ پژوهشی تحت عنوان «What is in the Afghan Genizah?» از بیش از دو صد برگ سند مربوط به قرن ۱۱ و اوایل قرن ۱۳ میلادی صحبت میکند که از مناطق مرکزی افغانستان و احتمالا از بامیان کشف شده اند. این اسناد در حال حاضر در کتابخانۀ ملی اسرائیل نگهداری میشوند. تعداد بسیاری از این اسناد به صورت فارسی-هود نگاشته شده اند. به اساس مقالۀ حاییم، حدود ۸۰ درصد قطعات را نامههای شخصی، اسناد حقوقی و اسناد اداری و مالی تشکیل میدهد. بخشی از این اسناد که متعلق به نیمۀ اول قرن یازدهم هستند، بیشترشان مربوط به آرشیف یک خانوادۀ یهودی هستند که در اوایل دورۀ غزنوی در بامیان زندگی میکردند. دوچهرۀ برجستۀ این آرشیف، ابونصر یهودا بن دانیال و پسرش ابوالحسن سیمنطوب هستند. از نظر حاییم آرشیف این خانواده یهودی بامیانی در بحث مطالعات یهودیان ایران شرقی اهمیت بسیاری دارد و تعداد زیادی از اسناد نشان میدهد که یهودا بن دانیال احتمالا در بامیان، مالک زمین و ملک بوده و روابط اقتصادی وسیعی با مردم محل داشته است ( حاییم، ۲۰۱۹). در مورد افغان گنیزه یا به تعبیر بهتر گنیزۀ بامیان، اخیرا دانشمندان بسیاری، مقاله نوشته اند. نوشتههای اوفیر حاییم نیز در مورد این اسناد، معلومات مفصل و فراوانی در مورد زندگی یهودیان غور و بامیان ارایه میکند که برای مطالعۀ بیشتر میتوان مستقیما به آنها مراجعه کرد.
نتیجه
از قراین و شواهد فوق برمیآید که یهودیان در غور و بامیان قدیم حضور بلا انکار داشتهاند و زندگی آنها در این محلات، حالت معمولی وعادی داشته و عجیب و غریب پنداشته نمیشده است. همچنان شواهد نشان میدهد که یهودیان منطقه، بیشتر به طبقه بالایی جامعه یعنی به تاجران و صنعتگران و اهالی فن و حرفه متعلق بوده اند. ممکن است یهودیان دیگری نیز بوده اند که به طبقات پایینی جامعه مرتبط بودند، اما اسناد موجود بیشتر از یهودیانی حکایت میکند که آدمهای دولتمند و تاجر و مطرحی بوده اند. در واقعیت همیشه در تمام جوامع پادشاهان و شهزادگان و امیران و بازرگانان در تاریخ حضور پررنگ دارند. این قضیه در مورد یهودیان نیز صدق میکند. همچنان حضور یهودیها از مدارا و شکیبایی مذهبی حاکمیت غوریان حکایت میکند و نشان میدهد که معتقدان ادیان و مذاهب گوناگون در غور قدیم، در کنار هم زندگی داشتهاند و گزارشی از خشونت و سختگیری فرقهای از آن دوره در این مورد به ما نرسیده است. هرچند این گزارشها هنوز هم ناچیز و مختصر هستند، اما با تحقیقات و پژوهشهای بیشتر، شاید بتوان به ردپاهای افزونتر و مفصلتری از یهودیها در غور قدیم، دست پیدا کرد. پروژۀ شرق نامرئی یا Invisible East در دانشگاه آکسفورد با مدیریت دکتر آرزو آزاد که من نیز به عنوان همکار کتابخانۀ بدلین، در حال حاضر در همین پروژه مشغول هستم، روی اسناد بامیان و فییروزکوه کار میکند و نتایج و خروجی این پژوهشها بدون شک، اطلاعات مفید و بیشتری از سرگذشت یهودیان غور و بامیان در اختیار ما قرار خواهد داد.
یادداشت
۱- کلمه شیس در نسخههای طبقات ناصری بهصورت «سیس» آمده است. چون در آن زمان خط فارسی در بیشتر موارد نقطه نداشته است، لذا این کلمه را میتوان شیش، سیش و شیس نیز خواند.
۲- بنجی بن نهاران نیز مانند کلمه شیس، صورت دقیق آن مشخص نیست و چه بنجی و چه نهاران را بهصورتهای گوناگون میتوان خواند. صورت بنجی بن نهاران برای این دو کلمه، براساس حدس و گمان است.
۳- ورساد هم از کلماتی است که صورت دقیق آن مشخص نیست. این کلمه را به شکل وزشاد، وژساد، وزشار، وژشار و ورسار نیز میتوان خواند. در غور امروز محلی به این نام وجود ندارد، اما برخی محققان این منطقه را به محلاتی که نامش نزدیک به «ورساد» است تطبیق دادهاند که متکی بر حدس و گمان است و از دقت لازم برخوردار نمیباشد.
منابع
۱- پنجشیری، عزیز احمد، جغرافیای تاریخی غور، (انتشارات دانشگاه کابل، ۱۹۸۱).
۲- جوزجانی، منهاج السراج، طبقات ناصری: ج اول، ( انتشارات اساطیر: تهران، ۲۰۱۰).
۳- محمود، شاه محمود، تاریخ دولت مستقل غوریان، ( انتشارات خاور: کابل، 2007).
۴- غوری، غوث الدین مستمند، تاریخ مختصر غور، چاپ سوم، ( انتشارات فیضی: هرات، 2016).
۵- نظامی عروضی، احمد بن عمر، چهارمقاله، تصحیح و اهتمام محمد قزوینی، به کوشش دکتر محمد معین، (انتشارات ارمغان: تهران، 1952).
۶- فیروزبخش، پژمان، “قصیدهای فارسی در مدح یکی از متمولان یهودی بامیان از سالهای اولیۀ قرن پنجم”، ۳ آگست۲۰۲۱، https://invisibleeast.web.ox.ac.uk/article/a-panegyric-poem.
۷- تروپ، ساموئل، “جنیزه افغانستان؛ کشف وسوسهانگیز درمورد یهودیان قرون وسطایی بامیان”، اطلاعات روز، ۳۰ تیر ۱۳۷۹https: //www.etilaatroz.com/63377.
8 - Haim, Ofir. “What is the ‘Afghan Genizah’? A Short Guide to the Collection of the Afghan Manuscripts in the National Library of Israel, with the Edition of Two Documents.” Afghanistan 2/1 (2019): 70-90